و غصه ها همه جا بـا دلــم رفیـق شدند
به جا نمانده در این کوچه ها دلی که نسوخت
تمام پنجـره ها طعمه حریق شدند
نسیمی آمد و کم کم ز یاد آنها برد
چه غنچه ها که جوانمرگ،از این طریق شدند!
و روی اسم تو بر کوچه ها غبار گرفت
بـرای گفتن تـو،واژه ها رقیق شدند
همیشه عقربه ها محو یکدگر بودند
کدام ثانیه بر روی تو دقیق شدند؟!
آهای قوم به ساحل نشسته! این گل ها
فقط بـرای نجـات شما غـریـق شدند